سعدیا ,گرچه سخندان و مصالح گویی = به عمل کار برآید , به سخن دانی نیست.
چه خوش است،گرمحک تجربه آید بمیا ن = تا سیه روی شود، هرکه دراو غش باشد
شوق به یادگیری و کسب علم و هنر( یا به اصطلاح انتخاب رشته تحصیلی و یا تلاش بمنظور یافتن راه حل مشکل پیش آمده) را یک عمل و سلیقه فردی میداند. البته آنگاه که ، فرد به درجه ای از رشد و درک و فهم و توانایی انتخاب رسیده باشد. و به مصداق ؛ جوینده یابنده است، چنین سفارش می کند:
رسد آدمی بجایی ، که بجز خدا نبیند = بنگر که تا چه حد است ، مقام آدمیت.
همنشین تو، ازتو به باید= تا تو را،عقل و دین بیفزاید
با بدان کم نشین ،که درمانی = خو پذیراست، نفس انسانی
و در مورد اهمیت نقش والدین و مربیان و … مصمم و هدفمند بودنشان، می فرما ید:
استاد معلم ار بود، بی آزار = خرسک با زند، کودکان در بازار
وی انسان بودن و آدمیت او را، در خردورزی و اندیشیدن وی جستجو می کند. و لذا می فرما ید:
تن آدمی شریف است ، به جان آدمیت = نه همین لباس زیباست ، نشان آدمیت
و در مقام توصیه به قبول مسئولیت والدین و مربیان و کارشناسان ، و بویژه طراحان کتب درسی و برنامه ریزان و تدوین کنندگان روشهای تدریس و…،که باید مسئولیت وظایف , و نوع عملکرد خود را بپذیرند. ضمن حکایتی می فرماید :
- یکی را گفتند: عالم بی عمل به که ماند؟ – گفت : به زنبور بی عسل . ( و آنگا ه می افزاید) :
زنبور درشت بی مروت را، گوی = باری چو عسل نمی دهی، نیش مزن .
و همچنین در مورد ارزیابی وشناخت دقیق همکاران , و بویژه شناخت مربیان کار آزموده و صادق , و پیشگیری از هر نوع برخورد غلط و احیانا برخورد تخریب کننده , بی عدالتی آنهم در نظام آموزش و پرورش , چنین سفارش میکند:
سنگی , به چند سال شود, لعل پاره ای = زنهار , تا بیک نفسش , نشکنی به سنگ
و به همه ، بویزه به صاحبان موقعیت های حساس توصیه میکند:
گرت زدست بر آید، چو نخل باش , کریم = ورت زدست نیاید، چو سرو باش , آزاد
و آنگاه که هرمسئولی، بهردلیلی، ناتوان از؛ ارائه طرح و اجرا، کنترل و ارزیابی و همچنین ناتوان از بازنگری , تغییر و نوآوری، جهت رفع اشکالات بمنظور پیشرفت طرح و حل مشکلات آموزشی باشد، ضمن حکایتی به این نتیجه میرسد،که:
ندهد هوشمند روشن رای = به فرو مایه کارهای خطیر
بوریا باف ، اگرچه بافنده است = نبرندش ، به کارگاه حریر
ویا تاکید دارد: بدانی که آنکه نا آزموده را , کار بزرگ فرماید , با آنکه ندامت برد , نزد خردمندان به خفت رای منسوب گردد. و میفرماید:
آنرا که عقل و همت و تدبیر و , رای نیست = خوش گفت پرده دار , که کس در سرای نیست
به صاحب دلان مسئول ، چنین سفارش می کند:
غافل مباش ار عاقلی = دریاب اگر صاحب دلی
باشد که نتوان یافتن = دیگر چنین ایام را
به مسیولین مغرور و خود شیفته و احیانا بی مسولیت و خود بین و خودخواه که توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات را جهت تصمیم گیری صحیح و انتخاب راهکار مناسب ندارند, چنین سفارش میکند:
گر از بسیط زمین , عقل , منعدم گردد = بخود گمان نیرد , هیچکس , که نادانم
در مورد دو شخصیت خاص (که اصولا مدعی نیز هستند) چنین می اندیشد:
دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند. یکی آنکه اندوخت و نخورد، و دیگری آنکه آموخت و نکرد. و می افزاید:
علم چندانکه بیشتر , دانی = چون عمل در تو نیست , نادانی
نه محقق بود , نه دانشمند = چارپایی , بر او کتابی چند
آن تهی مغز را , چه علم وخبر = که بر او هیزم است , یا دفتر
وبا تاکید بر جمله پرمعنی (عالم ناپرهیزکار, کور مشعل دار) می افزاید: ملک از خردمندان جمال گیرد , ودین از پرهیزگاران کمال یابد . و سپس چنین سفارش میفرماید :
پندی اگر بشنوی , ای پادشاه = در همه عالم , به از این پند نیست
جز به خردمند , مفرما عمل = گرچه عمل , کار خردمند نیست
در مورد نیکی و دوری از هر نوع بدی تاکید دارد و چنین می فرماید:
بهاری خرم است, ای گل کجایی = که بینی بلبلان را, ناله و سوز
جهان بی ما, بسی بوده است و باشد = برادر جز , نکو نامی میندوز
نکویی کن, که دولت بینی از بخت = مبر فرمان, ز بدگوی و بدآموز
سعدی علیه الرحمه به ماندگاری و تاثیر فرهنگ , آموزش و پرورش و تاثیر در یادگیری و رشد قوای ذهنی و رشد شخصیت باور دارد , و لذا استادانه هر بیت شعر خود را چنان تنظیم می کند , که در رفتار و گفتار و طرز تفکر و... تاثیر مثبت و سازنده داشته باشد. اینک به 10 بیت شعر , یا 10 نمونه درس زندگی و اخلاق ( برای چشیدن, یا مکیدن, ویا بلعیدن ), شیخ اجل , توجه بفرمایید:
درس اول:
تا مرد سخن , نگفته باشد = عیب و هنرش , نهفته باشد
درس دوم:
صراف سخن باش , سخن بیش مگو = چیزی که نپرسند, تو از پیش مگو
درس سوم:
اندازه نگهدار , که اندزه نکوست = هم لایق دشمن است , و هم لایق دوست
درس چهارم:
چو بینی یتیمی ,سر افکنده پیش = مزن بوسه بر روی فرزند خویش
درس پنجم:
طاعت آن نیست که , برخاک نهی پیشانی = صدق پیش آر , که اخلاص به پیشانی نیست
درس ششم:
ای دوست بر جنازه دشمن , چو بگذری = شادی مکن که , با تو همین ماجرا رود
درس هفتم:
به دوست گر چه عزیز است , راز دل مگشای = که دوست نیز بگوید , به دوستان عزیز
درس هشتم:
یا مکن با پیل بانان , دوستی = یا بنا کن خانه ای , درخورد پیل
درس نهم:
نه چندان درشتی کن , از تو سیر شوند = نه چندان نرمی , که بر تو دلیر شوند
درس دهم:
سخن آخر به دهان , می گذرد موذی را = سخنش تلخ نخواهی , دهنش شیرین کن
و ....
البته شیخ اجل , در آغاز و همچنین در پایان ، اعتقاد راسخ دارد که :
بنی آدم , اعضای یک پیکرند= که درآ فرینش . ز یک گوهرند
چو عضوی , بدرد آورد , روزگا ر= دگر عضوها را , نماند قرار
توکز محنت دیگران , بی غمی = نشاید که نامت , نهند آدمی
پژوهشگران معتقدند ؛ شیخ اجل سعدی آن چنان می زیست که، آن چنان , می اندیشید. وی می اندیشید که:
به جهان , خرم از آنم، که جهان , خرم از اوست = عاشقم , بر همه عالم ،که همه عالم , از اوست
مولانا جلال الدین محمدبلخی (856 - 924 شمسی برابر1477 - 1545 میلادی ):
مولانا آموزش وپرورش را از مهمترین و اساسی ترین جنبه های زندگی می داند , به طوریکه هرگونه کژی و انحراف در آن را عامل اصلی انحراف در همه امور زندگی فردی و اجتماعی میداند.
مولانا ذهن انسان را پاک و خدایی میداند( چون هوش مصنوعی پاک, که هنوز برنامه ریزی نشده است.). که در اثر برخورد با مسایل مادی واجتماعی ، بتدریج آلوده و مریض و گرفتار می شود. اصولا تعامل با انسانها و شرایط یادگیری و رشد، درکنار محیط های طبیعی و اجتماعی و قوانین و چگونگی عملکردها و نقش عمده والدین و مربیان و... (برنامه ریزی کورکورانه ویا برنامه ریزی هدفمند )، بر چگونگی طرز تفکر و ملا کهای تصمیم گیری و انتخاب، و بالاخره در آینده و آینده نگری وی تاثیر بسزایی میگذارد.
از تو رسته است , ار نکویی ار بد است = ناخوش و خوش , هر ضمیرت از خود است
گر به خاری , خسته ای خود کشته ای = ور حریر و قزدری , خود رشته ای
ذهن و قوای ذهنی , خود یک معجزه محسوب میشود . میتوانی در آن خار بکاری و پرورش دهی و از نعمات آن برخوردار بشوی , ویا میتوانی در آن حریر و ابریشم پرورش دهی و اکسیر جوانی و شادابی و زندگی انسانی کسب لذت نمایی . بدان این انتخاب خود انسان است که آگاهانه و یا متاسفانه ناخودآگاه در مسیر زندگی و در محیط زیست از آن برخوردار می شود .
انسان از دوران خردسالی و کودکی ناچار است, به اتفاقات و رفتار افرادی که در کنار و اطراف او فعالیت دارند , واکنش نشان دهد . این واکنش چه در مسیر صحیح و چه در مسیر اشتباه , از طبیعت و سرشت کودک نمی باشد . بلکه مربوط به جریان و اتفاقی است که بطور طبیعی پیش آمده , ویا با برنامه ریزی دیگران, کودک با آن مواجه شده است . کودک به مرور زمان در آن مسیری که حرکت می کند و تجربه ها و عادت ها , و فهم ودرک ها و کسب مهارت ها , مراحل یادگبری و رشد را طی میکند. و بالاخره زمانی می فهمد که زندگی را برای خود جهنم ساخته , و زمینه رنج وافسردگی وناامیدی وبدبختی و بیماری برای خود تدارک دیده است . ویا زمینه سلامت اخلاق و روان و شادی و امید و موفقیت و لذت , در زندگی روزمره تدارک دیده و برای خود بهشتی ملموس فراهم آورده است . به هر حال انتخاب مسیر زندگی با انسان است , به ویژه آنگاه که مستقل میشود , ومسئولیت انتخاب ها با خود اوست .
مولانا (به عنوان یک جامعه شناس و روانشناس ) تاثیر محیط زیست و فضاهای هندسی طبیعی و ابداعی انسان را (زمان و مکان و ساخته ها و ابداعات شهری و روستایی و صنابع و تکنولوژیئ ها و سایر امکانات و محدودیتها و ... ) , که از مکان و زمان , به مکان و زمان دیگر متفاوت هستند , و این تفاوت گاه بسیار چشمگیر و تعجب آور نیز میباشد .و همچنین در مقابل آن عوامل ارتباطی انسان , که بکمک حواس (همان دیدنها وشنیدنها و لمس نمودنها و دستکاری کردنها و و بازیها وتجربه ها و... محسوب میشود ) زمینه آگاهی و شناخت ذهنی انسان را فراهم میکند , که صد البته بسیار متفاوت خواهد بود و همچنین , قطعا در بین افراد متفاوت , تاثیر متفاوت نیز به جای میگذارد , ( البته لازم به یادآوری است که مکان و امکانات مدارس نیز دارای چنین وضعیتی هستند . ) میفرماید :
ده مرو , ده مرد را , احمق کند = عقل را , بی نور و , بی رونق کند
قول پیغامبر شنو , ای مجتبی = گور عقل آمد وطن , در روستا
پیش شهر عقل کلی , ای حواس = چون خران چشم بسته , در حراس
هرکه در روستا بود , روزی و شام = تا به ماهی , عقل او نبود , تمام
اول هر آدمی , خود صورت است = بعد از آن جان , که او جمال سیرت است
اول هر میوه , جز صورت , کی است؟ = بعداز آن لذت , که معنای وی است
تواناییهای انسان در زندگی به مرور و از دوران کودکی بروز و ظهور پیدا می کند,و بتدریج شخصیت او شکل کاملی بخود می گیرد. البته انسانیت و شخصیت آدمی , در گرو درک صحیح و بازشناسی دقیق از دو اصطلاح نیک و بد , زیبا و زشت, پاک و ناپاک و... می باشد. به همین دلیل ,در قلمرو آموزش و پرورش , دیدگاه های متفاوتی با توجه به طرز تفکر انسان امروزه به وجود آمده است. بوجود آمدن مسایل و چالش های گوناگون غیر اخلاقی جدید در جوامع , پرداختن به این ایده ها و اندیشه های جدید , و تلاش در جهت حل و فصل این مسایل را ضرورت می بخشد.
مولانا ،این چندصباح زندگی انسا نرا، به لحظه های سپری کردن عمر در حمام تشبیه میکند. که همگان ،از بزرگ وکوچک ،ظاهرا با استحمام ، بپاکی و بهبود خود و دیگران و محیط زیست مشغول هستند. اما مولانا ، نگران از ناپاک خارج شدن عده ای، آنهم شاید عده ی چشمگیر، از این تلاشگران ازحمام میباشد.
لذا آنگاه که مولانا آثار مثبت , نیک , و زیبا , و یا متاسفانه آثار منفی , زشت , و بد آموزش و پرورش را در جامعه بررسی می کند , به این نتیجه میرسد که ;
زشتی خط , زشتی نقاش , نیست = بلکه از وی , زشت را , بنمودنیست
قدرت نقاش باشد , آنکه او = هم تواند , زشت کردن , هم نکو
و این , از توانایی های نقاش یا باغبان باغستان تن و زندگی ( هوش فعال ) است ,که میتواند زشتی ها را زشت , و زیبایی ها را زیبا نقاشی کرده , و به ما نمایش دهد. و نتیجه گیری می کند , که زشتی ها و زیبایی ها نتیجه عملکرد و طرز تفکر خود ماست , که در جامعه رواج پیدا می کند و نقاش یا باغبان زندگی ( همان ذهن , ارزیاب , داور , تحلیلکر , عامل و کلیه امکانات ذهنی, که در افراد مختلف , متفاوت نیز میباشد ) صرفا هر آنچه را که می بیند به تصویر کشیده و به نمایش میگذارد. و از این طریق به بررسی و نقد دیدگاه های متفاوت می پردازد . ولذا می فرماید :
( هرچه کنی , به خود کنی = گر همه , نیک و بد کنی )
آنگاه که عده ای بی خبر و بی تفاوت و بی عقل و بی تدبیر و بی برنامه .. هستند, دیگران قادر به استفاده , یا ... از این بی خبری و بی عقلی و ... می باشند , لذا در شعر زیر, که برخی آنرا به حضرت مولانا , و برخی نیز به ابن یمین , و یا ... نسبت میدهند,نیز بر تفاوت های فردی , چه به لحاظ توارث و چه ناشی از عوامل محیط و روش های آموزش دارد, و چنین تاکید می کند :
آن کس که بداند, و بداند که بداند = اسب خرد, از گنبد گردون برهاند
آن کس که بداند, و نداند که بداند = آگاه نمایید, که بس خفته نماند
آن کس نداند, و بداند که نداند = لنگان خرک خویش, به منزل برساند
آن کس که نداند, و نداند که نداند = در جهل مرکب, ابدالدهر بماند
مولانا حس کمال جویی انسان را نامحدود می داند.و معتقد است که انسان دوست دارد هم بشناسد , وهم شناخته شود. اما می داند که عده ای می خواهند فقط شناخته شوند . لذا می توان چگونگی تاثیر گذاری نقش والدین و مربیان و همچنین نقش محیط وشرایط آنرا, در طرز تفکرو منش و... یادگیرنده را چنین توصیف نمود: اگر فردی همواره به پول و مادیات مشغول شود ، امکان پولداری و اقتصادی بودنش بسیار است. و اگر در زمینه گل و گیاه توانمندی های خود را بکار گیرد , باغدار یا کشاورز شدن در اولویت خواهد بود. و اگر به خدمت و یاری به دیگران بیاندیشد،و آمادگی های لازم و کافی شخصیتی و اعتقادی کسب نماید , در هر پست و مقامی که باشد، خادم و دلسوز و خدمتکار دیگران خواهد شد. و چنانچه استعداد وی (هوش مصنوعی بکر) در مسیر سوء استفاده از دیگران و کسب موقعیت بهتر و بالاتر برای خود باشد، قطعا در مسیر غیرسازنده و غیر اخلاقی و مخرب و غیر انسانی و ... قرار خواهد گرفت .(مختصر این که , با برنامه ریزی دقیق در امر آموزشی و پرورشی , می توان شخصیت های مورد نظر خود را ( اقتصادی , هنری , سیاسی , دزد وکلاه بردار, دو رو و دروغگو, و... ). پرورش و تحویل جامعه داد . و لذا چنین می فرماید:
تا در طلب , گوهر و کانی , کانی = تا در حوس , لقمه نانی , نانی
این نقطه رمز , اگر بدانی , دانی = هر چیز , که در جستن آنی , آنی
مولانا باور دارد ,که روح و جان , چیزی جز دانش و بینش و آگاهی نیست. از این روی معتقد است, هرکه دانش و بینش و آگاهی بیشتری داشته باشد , دارای روح و جان بیشتری خواهد بود. در این زمینه می فرماید:
ای برادر, تو همه اندیشه ای = مابقی ,تو استخوان وریشه ای
گر بود اندیشه ات گل ,گلشنی = ورنه خاری و ,تو هیمه گلخنی
مولانا انسان را صاحب هوش و توانمندی های خاص ( توانمندیهای هوش مصنوعی ) میداند, که سرچشمه همه نوع برنامه ریزی, درمورد رفتار و گفتار وکنترل کننده ظاهر و باطن اوست. که اصولا در آغاز تحت کنترل و انتخاب و برنامه ریزی دیگران, از والدین و مربیان و... تا برنامه ریزان و مدیران و مجریان وتصمیم گیرندگان صاحب اختیار, , وهمچنین شرایط و امکانات سازنده و امیدبخش ,ویا ناامید کننده و غیرسازندگی, میباشد. لذا تاکید دارد,که انسان از لحظه ای که توان انتخاب وتصمیم گیری دارد, مراقب انتخاب خود باشد, تا احیانا بیراهه نرود. وچنین می فرماید:
تو همه هوشی و باقی, هوش پوش = خویشتن را گم مکن , یاوه مکوش
مولانا معتقد است, تافرد به جهد و تلاش و کار و تجربهء لازمهء کسب مهارت و توانمندی های خاصی را که در نظر دارد و در پی آن است, اقدام و اجرا نکرده باشد, نمیتواند در آن زمینه, به تعبیر و تفسیر و ارزیابی و بالاخره به درک واقعیت و...آن برسد.اگرچه دلش با بی قراری و بی پروایی وبی صبری, در جستجوی حقیقت و واقعیت, آنهم باچشم باز و واقع بین ,و بدون خطا میباشد. ودر این زمینه میفرماید:
اجتهاد گرم ناکرده , که تا = دل شود صاف و ببیند, ماجرا
سر برون آرد دلش , از بخش راز = اول و آخر ببیند , چشم باز
کار خود کن, روزی حکمت بچر = تا شود فربه , دل با کرر و فرر
تو همان هوشی و, باقی هوش پوش = خویشتن را گم مکن , یاوه مکوش
براین پایه تعلیم وتربیت در واقع توسط مربیان آگاه و متعهد که توانایی شناخت ظرفیت و استعداد و علاقه و... هر یک ازفراگیران را شناسایی, و به شیوه ای به خود آنها بفهماند, و راهکارهای مناسب پیشرفت در آن مسیر, ویا مسیر مشابه را پیشنهاد نماید ,محقق خواهد شد. آنچه سبب عدم توفیق در امر آموزش وپرورش می شود , بی توجهی در رفع موانع معرفتی و بی هنری برخی مربیان و بویژه برخی مسئولین و احیانا انتخاب راه تقلید بعنوان راه حل مشکل , آنهم ساده ترین راه حل ,اعم از تدوین کتب درسی و یا انتخاب و تنظیم مفاهیم آن, و یا انتخاب روش تدریس متناسب با توانمندی های فراگیران ,که اصولا تجربه کافی برای تعامل ندارند, میداند . بطور مثال آنگاه که مولانا در برخورد و تعامل با افرادی که در جستجوی حقیقت و درک صحیح واقغیت هستند. وبا توجه به تلاش مولانا در بیان و توضیح مسائل , ولی شنونده ناتوان از درک منظور و هدف گفتمان میباشد , میفرمایند:
آنچه می گویم , به قدر فهم توست = مردم اندر , حسرت فهم درست
صورت زیبا , نمی آید یکار = حرفی از معنی , اگر داری بیار
لذا آنگاه که شنونده بی تجربه و ناآگاه و ناتوان از تعامل موفق با مربی وکلاس و درس میباشد, و همچنین مربیان زمانی درآموزش و پرورش کودکان نوپا وجوینده , اما خواهان فعالیت و بازی , و فراهم شدن فرصت موفقیت در بازیهای هدفمند فردی و تیمی , و گذراندن زمان با لذت و شادی میباشند , چنین سفارش مینماید :
چون که با کودک , سرو کارت فتاد = پس زبان کودکی , باید گشاد
مولانا به تفاوتهای فردی باور دارد, و میداندکه انسانها به لحاظ درک واقعیت ها متفاوت هستند. برخی سطحی نگر و برخی نیز ریشه ای و عمیق با مسایل برخورد میکنند. نگران برداشت سطحی اکثریت افرادساده اندیش و نگران تقلید کورکورانه آنها از دیگران میباشد. تقلید و کپی برداری در تعلیم وتربیت و سایر شیونات زندگی ,به ویژه آنگاه که, فکر ساده لوحی و زودباوری عده ای , ودر مقابل سود جویی و فریب کاری عده ی دیگر, پیش می آید ,حساسیت خاصی پیدا میکند . لذا چنین می فرماید:
خلق را , تقلیدشان , بر باد داد = ای دو صد لعنت , بر این ,تقلید باد
مولانا براین باور است , که افراد کم تلاش و راحت طلب و یا افرادی که تحت تاثیر والدین و مربیان سطحی نگر و احیانا کج اندیش دوره های تربیتی خود را میگذرانند , عادات اشتباه آموخته خود را درزندگی همراهی خواهند نمود. و همچنین افراد مقلد را در هر سن و شرایطی که باشند , طفل و احیانا بی تجریه و حتی نادان می داند , و چنین می فرماید :
طفل ره را , فکرت مردان , کجاست = کو خیال او و , کو تحقیق راست
فکر طفلان , دایه باشد , یا که شیر =یا مویز و جوز و , یا گریه, نفیر
آن مقلد هست , چون طفل علیل = گرچه دارد , بحث باریک و دلیل
آن تعمق در دلیل و , در شکیل = از بصیرت می کند , او را گسیل
مایه ای کو , سرمه چشم وی است = برد و در اشکال گفتن , کار بست
ویا تاکید دارد که تقلید از دیگران ,به ویژه بطور سطحی و یا کور کورانه ,حتی تقلید از مراکز علمی بدون ارزیابی دقیق و جامع , که پاسخگوی نیازهای اساسی جامعه باشد , انسان را از کمال و شان خود به پستی میبرد . و در این مورد چنین می فرماید :
گرچه عقلت سوی بالا می پرد = مرغ تقلیدت به پستی می چرد
علم تقلیدی وبال جان ماست = عاریه است ما نشسته .. ماست.
مولانا ضمن تاکید بر استفاده از حواس پنجگانه ،و تجربه , جهت شروع دریافتهای محیطی و درک واقعه ها , وبه ویژه با تاکید بر دو حس بینایی و شنوایی , ضمن حکایتی به نتیجه گیری می پردازد , که تفاوت چشم گیری بین این دو حس ( چشم و گوش ) وجود دارد . و می فرماید :
آنکه یک دیدن کند , ادراک آن = سالها نتوان نمودن , با زبان
آنکه یک دم بیندش , ادراک هوش = سالها نتوان شنودن , آن به گوش
مولانا نیروی تعقل و تفکر و علم و آگاهی و خردورزی و معرفت انسان را قابل توصیف نمیداند , ولی جایگاه بروز و ظهور و روشنگری آنرا ذهن بشر میداند. که لحظه ای از جستجو و فعالیت و گره گشایی غفلت ندارد. مگر فرد عاشق نباشد و یا خواب آلوده , و در مسیر بی تفاوتی قرار داشته باشد. آنگاه که محتوای ذهن و تواتنمندی های آن باصداقت و امانت داری شان انسانی همراه باشد. همه جوامع و اقوام بشری عاشق و علاقمند برخورداری از این توانمندی ها خواهند بود. تا زمینه رشد و شکوفایی نسلهای آینده را تامین وتضمین نمایند.
مولانا با تاکید بر استفاده صحیح و به موقع از حواس ,جهت برخورد با واقعیت ها از دریچه سلامت و دقت , و تجربه و تفکر , (یا همان دوران تفکر عملکردی )، باقی ماندن در آن عالم را , در شان انسان نمی داند ,( ورود به دوران تفکر انتزاعی ،و کسب مهارت های لازم , در زمینه تصور و خلاقیت و فرضیه سازی و نوآوری ها , و آینده نگری ها و آینده پردازی ها و... ) آنهم بر اساس یافته های صحیح و دقیق و کامل , لذا چنین می فرماید:
آفتاب معرفت را، نقل نیست = مشرق او، غیرجان و عقل نیست
خا صه خورشیدکمالی،کان سری ست = روز و شب ،کردار او روشنگری ست
مطلع شمس آی ، گر اسکندری = بعداز آن هرجا روی ، نیکوفری
بعد از آن هرجا روی ، مشرق شود = شرق ها بر مغربت ، عاشق شود
حس خفاشت ، سوی مغرب دوان = حس در پاشت ، سوی مشرق روان
راه حس ، راه خران است، ای سوار= ای خران را، تو مزاحم ، شرم دار
پنج حسی هست،جز این پنج حس= آن چو زر سرخ و، این حس ها چو مس
اندر آن بازار , که ایشان ماهرند = حس مس ، چون حس زر ،کی میخرند؟
اینک چند نمونه بیت شعر ( چشیدنی ,یا مکیدنی , ویا بلعیدنی = درس زندگی ) , از حضرت مولانا :
درس اول:
عشق را, بی معرفت معنا مکن = زر نداری, مشت خود را وا مکن
درس دوم :
گر نداری , دانش , ترکیب رنگ = بین گلها , زشت , یا زیبا مکن
درس سوم :
پی رو , خورشید , یا آئینه باش = هر چه , عریان دیده ای , افشا مکن
درس چهارم :
ای که از, لرزیدن دل , آگهی = هیچ کس را, هیچ جا , رسوا مکن
درس پنجم :
دل شود روشن , زشمع اعتراف = با کس ار بد کرده ای , حاشا مکن
درس ششم :
زر , بدست طفل دادن , ابلهی است = اشک را , نذر غم دنیا, مکن
درس هفتم :
خوب دیدن , شرط انسان بودن است = عیب را , در این و آن پیدا مکن
ا
عشق با معنی و پر محتوای حضرت مولانا : عشق به مربی و مربی گری , عشق به مربی خودش (شمس تبریزی ), عشق به آموزش و پرورش , عشق به مقام مادری , عشق به فرزند پروری , درکلام وزین و پرمفهوم , و در مجموعه ای موسیقیایی ; موسیقی کلام, موسیقی بیان, موسیقی معنی , موسیقی عقل , موسیقی علم , موسیقی عشق , موسیقی عمل , و موسیقی حکیمانه , میفرماید
آمده ام که تا به خود , گوش کشان , کشانمت =بی دل و بی خودت کنم , در دل و جان , نشانمت
آمده ام بهار خوش , پیش تو ای نهال گل = تا به کنار گیرمت , خوش خوش و , می فشانمت
آمده ام که تا تو را , جلوه دهم در این سرا = همچو دعای عاشقان , فوق فلک رسانمت
گل چه بود , که گل تویی , ناطق امر قل تویی = گر دگری نداندت , چون تو منی , بدانمت
جان و روان من تویی , فاتحه خوان من تویی = فاتحه شو تو یک سری , تا که به دل بخوانمت
صید منی , شکار من , گر چه ز دام جسته ای = جانب دام باز رو , ور نروی , برانمت
.....
گوی منی و می دوی , در چوگان حکم من = در پی تو , همی دوم , گرچه که می دوانمت
توجه : مولانا پژوهی
لازم به ذکر است , که شنیده می شود , در برخی از دانشگاهها و موسسات علمی و فرهنگی کشورهای اروپا یی حدود 136 گروه پژوهشی در مورد حضرت مولانا و نظریات ایشان , به مطالعه و تحقیق می پردازند. و منابع مولانا دارای احترام و اهمیت خاصی میباشد.
و بالاخره , برداشتی خلاصه از افکار و نظریات اندیشمندان ایرانی-اسلامی :
الف - چه خوش گفت پیغمبر راستگو = زگهواره تا گور دانش بجوی
زندگی سراسر شامل مساله است. هر راه یا مسیری که انسان در جریان زندگی انتخاب نماید, ناچار از برخورد با مشکلات آن مسیرخواهد بود. اولین و مهمترین مسئله یامشکل پیش روی انسان , همان مسائل روزمره زندگی بصورت فردی و جمعی ,و در خانواده بروز میکند.و موجب نیازمندی وی به آموختن مهارتهای ساده و پیچیده , بمنظور تلاش درجهت فراهم کردن امکانات صحیح ,زندگی سالم بشود. یادگیری و رشد, بخصوص کودکان نوپا, بایستی ازهمان آغاز و مراحل اولیه زندگی و متناسب با توانمندیهای او, وبکمک بازیها و فعالیتهای برنامه ریزی شده , از خانه تا دوره عمومی تحصیل مورد توجه قرار بگیرد. تا از آغاز با مهارتهای اولیه زندگی آشنا شوند , و از زمان بهترین استفاده حاصل گردد. و امکان استقلال در تفکر وتصمیم گیری و انتخاب درست, برایشان زودتر فراهم شود . میگویندعاقبت , آن چیزی که طبیعت برما تحمیل می کند, آن خواهد شد.و علم محتمل ترین امکانات در آینده را پیش بینی می کند.
ب - فرزندان خود را با آینده نگری , وبرای زندگی وتلاش در آینده آماده کنید. آنها فرزندان زمان خود هستند .
ویا
ت - مرد هنرمند , خرد پیشه را = عمر دو بایست , در این روزگار
تا به یکی , تجربه اندوختن = در دگری , تجربه بستن بکار
آموزش همانا فراهم آوردن زمینهء پدید آمدن ایده ها , مهارتهای مفید و جدید, و پیوند آنها با ایده ها و تجربه های پیشین (تغییرنسبتاثابت ذر رفتار ) کودک میسر میباشد. که فقط ازطریق تجربه و بازی , و طی مراحل زیر و در طی زمان متناسب نیاز افراد متفاوت, حاصل میشود. روش آموزش هر موضوع درسی , مثل علوم , ریاضی, تاریخ و... اگر چه باهم متفاوت هستند , و هر یک شیوه خاص خودرا می طلبند. اما مراحل یادگیری کامل , متناسب با آمادگیهای فراگیران, برعهده مربی و موضوع مورد نظر و تدریس است , و بخصوص روش ندریس ریاضی بایستی, طی مراحل زیر ارائه شود:
- از بازیها و فعالیتهای برنامه ریزی شده + تکرار , تجربه حاصل میشود.
- از تکرار بازیها و تجربه ها, بتدریج خوگیری وعادت و علاقه و شاذی , شکل میگیرد.
- از تجربه ها وعادت ها وعلاقه ها ,طرز تفکر و درست اندیشی , در ذهن کودک ریشه می گیرد.
- وبتدریج زمینه کسب مهارتهای لازم و ضروری زندگی , صحیح و اصولی , همراه با علاقه و عشق, برای کودک فراهم می آید.
- وبمرور زمان وهمراه با کلیه فعالیتهای روزمره, طرز نگرش و باورهای فراگیران ,و بالاخره شخصیت در وی ,شکل گرفته و آشکار میشود.
ج -
نخست آفرینش خرد را شناس
خرد برتر از هرچه ایزد بداد
خرد رهنما و خرد دلگشا
همیشه خرد پاسبان تو باد
تعقل و تفکر(عقلانیت) با علم ودانش متفاوت است.علم ودانش,همان محتویات حافظه بلند مدت انسان است. ازجمله کلیه حفظ کردنی ها.دروس تاریخ و جغرافی , علوم تجربی وکلیه اطلاعات در این زمینه ها , و ازجمله علامتها وقاعده ها و نمادها و فرمولهای ریاضی , مربوط حافظه است و بایستی ضمن طبقه بندی دقیق ,آنهم بکمک هوش فعال , یا توانایی درست اندیشیدن و تعقل و تفکر ,طبقه بندی شده , در حافظه بلند مدت , بمنظور استفاده درآینده , و در زمان های مورد نیاز, بویژه در زمان پاسخگویی فرد و یا پیش بینی راه حل مشکل , دراختیار باشد.
چ - ای برادر تو,همه اندیشه ای = مابقی تو, استخوان و ریشه ای
گر بود اندیشه ات گل, گلشنی = ورنه خاری و تو, هیمه گلخنی
اما تعقل وتفکر(عقلانیت)موضوع محتویات حافظه بلندمدت نمیباشد. بلکه فرایندتفکر انسان در زمینه های مختلف ازعلوم و فنون و دانش ها و مهارتها بحساب می آید.فرد متفکر و خردمند به کسی گفته میشود که توانایی تجزیه و تحلیل صحیح اطلاعات کسب شده دریک زمینه را به خاطر سپرده, و در زمان ومکان مورد نیاز وضروری , ضمن ارزیابی مجدد , توانایی تصمیم گیری و احیانا ترکیب با اطلاعات و تجربه های ضروری دیگر , به نوپردازی و نوآوری پرداخته (خلاقیت) و برای حل مشکل یا مسائل پیش آمده درمسیر زندگی و کار و تلاش , استفاده نماید.
عقلانیت انسان از دوره های اولیه زندگی ضمن برخورد با مسائل و پرسشگری و جستجوی پاسخ مناسب و ارضا کننده, خودنمایی میکند. و حساب و هندسه ابزار دقیق اندازه گیری و سنجش و ارزیابی و همچنین زبان علمی تجزیه و تحلیل اطلاعات وداده ها ومهارتها وهنرمندی ها و کشف ودرک روابط بین این همه توانمندیها , درمسیر زندگی و فعالیتهای سازندگی , درقالب علم - عشق - عمل در اختیار هوش فعال و جستجوگر قرارمی گیرد. اندیشه و تفکر , انسان را متمایز می کند .
د - چوشادی بکاهد , بکاهد روان = خرد گردد اندر میان , ناتوان
ویا
ز - به خردی درش, سعی تعلیم کن = به نیک و بدش, وعده و بیم کن
نوآموز را , ذکر و تحسین وزه = ز توبیخ و تنبیه , استاد به
باید توجه داشت, کسب موفقیت دراین موقعیت حساس خردسالی, نخست والدین و آنگاه مربیان , و برنامه ریزان ,و... میتوانند نقش مهمی در پیشرفت, ابتدا هوش بهر , و سپس توانمندیها و مهارت های لازمه فعالیت نونهالان , در مسیر زندگی و سازندگی , ایفا کنند . و این موفقیت در گرو برنامه ای خواهد بود , که فراگیر نوپا و بی تجربه , به آن بازیها, و طبق برنامه ها دعوت میشوند, تا ضمن احساس موفقیت و شادی و... ذهن تک تک آنها, بتواندبطور نسبی و متناسب توانمندی های خود, مسیر یادگیری و رشد را بشرح زیر طی نماید:
- احساس شادی ولذت از بازیهای فردی و تیمی (چندنفره و یا کلاسی).
- احساس شادی و لدت از باهم بودن و همیاری و همکاری با دوستان و همبازیها.
- احساس شادی و لذت از درک صحیح واقعه ها و قوانین بازیها و تلاش در رعایت آنها.
- احساس شادی و لذت, از درک مشکل , و یافتن راه حل , و اقدام به حل مشکل ها.
- احساس شادی از یافتن کمبودها و ناتوانایی های خود و تلاش در رفع آنها درجهت موفقیت ,همراه با شادی .
- احساس شادی از یادگیریها و توانمندیها در اجرای صحیح مسؤلیتها , و برخورد صحیح با مشکل ها.
- احساس شادی از لحظه لحظه باهم بودنها و تلاش و جستجو ها و تفکر و خودشناسی و امید به موفقیت بیشتر در زندگی.
و بالاخره ,عشق بزندگی, عشق به مسؤلیت پذیری در کارها وفعالیتهای جمعی وفردی,عشق به تفکروتعقل و درست اندیشی ,عشق به کسب مهارتها ودانش وآگاهیهای ضروری,و... وعشق به آینده وآینده نگری وامیدواری به موفقیت و زندگی بهتر وسازندگی بیشتر, آنهم رشد همزمان در سه حیطه یادگیری ( شناختی و روانی-حرکتی و عاطفی ) , یا علم وعشق و عمل (یادگیری کامل)
س - هرکه در خردیش, ادب نکنند = دربزرگی ,فلاح از او برخاست
چوب تر را ,چنانکه که خواهی پیچ = نشود خشک ,جز به آتش راست
انسان اصولا درمحیط زندگی خود شرطی و وابسته میشود.و هرکس با فرهنگ جامعه خودش زندگی میکند. این محیط زندگی و شرایط آن است که فرزندان ما را به سوی اهداف مورد نظرش سوق میدهد. و رشد و تعالی مثبت و منطقی انسان با تاکید برنیکی و زیبایی (گفتار ,کردار, پندار) ,در این روزگار, تحت تاثیر محیط زندگی و شرایط آن شکل می گیرد., محیط زندگی, یا همان فضاهای هندسی طبیعی (محیط زیست , زیبایی های طبیعت کوه ها وتپه ها, نهرها و جنگلها و انواع جانوران و پرندگان واحیانا شیوه ها و روشهای زندگی آنها و.. و بالاخره انواع میوه ها و مزه تاثیرات آنها) و فضاهای مصنوعی (شهرها , روستاها , ساختمانها , ابزارها و وسایل و امکانات وتجهیزات موردنیاز زندگی و...ساخته و پرداخته ذهنهای خلاق و نوآور , و آداب ورسوم و...و نقش والدین ومربیان) وهمچنین, فضاهای مجازی و نوظهور(آنچه که خواسته یا ناخواسته, مثبت یا منفی , و ..., همگان را درگیر مسائل خاص خود نموده است.و میگویند,روزی همهء تصمیم های بزرگ وکوچک به این ماشین واگذار خواهدشد. اگرچه انسان درابتدا پذیرای آن نخواهد بود, ولی همگان به ناچار به قبول آن رضایت خواهند داد.) وبالاخره, تحت تاثیر شرایط و امکانات حاکم برآنها قرار دارد , که مسئولیت و کارو برنامهء والدین ومربیان , و... بمراتب حساستر و مشکلتر خواهدبود. قطعا موفقیت درچنین شرایطی که فضاهای هندسی گوناگون, که انسان را احاطه کرده است , توجه به درس مهم و کلیدی و سازنده و امیدبخش , ریاضی (همان حساب و هندسهء کاربردی لازمه این فضاهای هندسی) , که پایه و بنیاد توانایی شناخت صحیح و توانایی درست اندیشیدن و تصمیم گرفتن میباشد. , امکان پذیر خواهد بود.
ش - مکن در این چمنم , سرزنش به خودرویی = چنان که پروشم می دهند, می رویم
(غزلی از غزل سرای بزرگ و نامی ایران , لسان الغیب حافظ شیراز )
(مرا شماتت وسرزنش به خودرویی و خودسری و خودخواهی و فریبکاری و دروغ و... در این چمنزار زندگی نکنید. همه این مهارتها در زمینه بدآموزی ها , حاصل زحمات مربیانی است ,که عهده دار آموزش وپروش , آنهم از ابتدا زندگی من و امثال من بوده اند. من توان انتخاب نداشتم.)
فرزندان این کشور پهناور, یا اندوخته های همه خانواده ها ,بعنوان سرچشمه های زندگی و سرمایه های سازندگی وطن ما محسوب میشوند. و متعلق به همگان میباشند. و همه از نتیجه کار و تلاش آنها برخوردار خواهند بود . نگهداری صحیح آنها اگر چه ابتدا با والدینشان , آنهم باآن همه آمال و آرزوهایشان مطرح میشود, اما مسئولیت اصلی بعهده سازمان ها و مدیران و برنامه ریزان و صاحب نظران و مجریان میباشد , که ممکن است اطلاع چندانی از امکانات و موقعیت این سرمایه ها نداشته باشند. بهر حال هدف این بزرگواران قطعا , برنامه ریزی درجهت پرورش ذهن های صاحب نظران, مهندسان, معماران, تولیدکنندگان, ابزار سازان, وصاحبان تکنیکها وصنعت های گوناگون ومتفاوت ,(پرورش ذهنهای خلاق و مبتکر و نوآور ) و بالاخره تامین نیروی انسانی کارآمد و صبور و پرتلاش, آنهم از دوران اولیهء یادگیری و رشد میباشد.
ص - خشت اول چون نهد , معمار کج = تا ثریا میرود , دیوار کج
هوش و آزمون هوش: لازم به یادآوری است که , درآزمون ها اصولا هوش محیطی فرد(یا هوش متبلور) را اندازه گیری میکنند.که چندان با هوش مادرزادی(یا هوش سیال)سروکاری ندارد. شایدبهتر است گفته شود, این نوع آزمون ها تفاوت های محیطی رابه نوعی بررسی واندازه گیری می کنند. ما با روشها و امکاناتی که در اختیار کودک میگذاریم, زمینه رشد ذهنی و مسیر آنرا فراهم می کنیم (چوب تر را چنانکه خواهی پیچ = هرشخصیتی که دوست داری برای فرزندت انتخاب کن ,که او حق و توان انتخاب ندارد. اما آنگاه که بزرگ شد و فهمید تو با او چه کرده ای , به شیوه ای که آموزش دیده است, با تو در میان خواهد گذاشت . و آنگاه , پشیمانی سودی ندارد.) . مغز انسان برای رشد و همزمان برای بازسازی خود توانایی های خاصی دارد , و این فرصت در سنین اولیه بسیار با ارزشتر و حساس تر و مؤثرتر میباشد.
ط - پندار نیک , گفتار نیک , کردارنیک =
درک واقعیت , قبول مسئولیت , اخلاق و انسانیت =
علم + عمل + عشق
مراحل یادگیری و رشد , بر اساس این روش و تفکر :
- تجربه های برنامه ریزی شده و هدفمند, موجب تفکر واقعی ( درک واقعه ها ) میشود .
- تفکر واقعی , با تکرار موجب درک مفهوم ( درک واقعیت ها ) میشود .
- درک مفهوم یا درک وافعیت های زندگی, بتدریج به گفتار ترجمه میشود .
- گفتار واقع گرا , زمینه رفتار و تکرار تجربه ها را فراهم می کند .
- رفتار یا کردار به تدریج , بصورت عادت تثبیت میشود .
- عادت ها به مرور زمان , در شخصیت و باور ونگرش فرد اثر می گذارد .
- شخصیت و باور , در سرنوشت انسان, نقش موءثری ایفا می کند .
(شعری زیبا و گویا از جناب مصطفی کریمیان مقدم)
جهان است شادان , به پندار نیک = زپندار نیک است , گفتار نیک
چو پندار و گفتار تو , نیک شد = نیاید زتو , غیر کردار نیک
در لحظه لحظه حساس آموزشی و پرورشی, تاکید برتعامل و باهم بودن , تشریک مساعی و مشورت و گفتگو, همفکری و همیاری, مددکاری و مسئولیت پذیری بادیگران و در برابر دیگران ,صبرو شکیبایی در مقابله با مشکلات, امیدواری به توانمندی و توفیق درحل مشکلات , ریسک پذیری و تحول گرایی , خوداتکایی و.... تقویت کننده امید به آینده و سازندگی و رشد را کامل میکند. و این امید به آینده , آنگاه کاملتر میشود که, از همان آغاز از هر گونه کج روی و فرصت طلبی و سودجویی و خودخواهی و هر روش و رفتار مخرب و , غیرسازنده, در هر زمان و مکان, باروشی سازنده پیشگیری بعمل آید. و قطعا لازم به ذکر است , که مبادا روش پیشگیری خود عامل تخریب و ضایع کننده کلیه برنامه ریزیها و زحمات دست اندرکاران , ومهمتر از همه سبب دوری از اهداف عالیه و اساسی و سرنوشت ساز, و موجب ناامیدی و درماندگی و... در جامعه بشود .
ع - تاکید و سفارش
سفارش کلی و بنیادی فرهنگ ایرانی-اسلامی, دراین چمنزار زندگی , به والدین و مربیان در زمینه چگونگی تعامل و برخورد اخلاقی و انسانی با نوآموزان نوپا, از زبان شاعری زیباکلام و شیرین بیان :
( اهلی شیرازی ):
با چهره افروخته گل را مشکن
افروخته رخ مرو تو دیگر به چمن
گل را تودگر خجل مکن ای مه من
مشکن به چمن ای مه من قدر سمن
توجه : این شعرزیبا را , میتوانید هم بصورت خطی و افقی , و هم به صورت عمودی (مثل مربع های وفقی ) بخوانید . و نقش ریاضی و موسیقی را , درکلام و بیان و معنی , و همچنین در ذهن توانای شاعر جستجو نمایید.
ف - یک نتیجه گیری ساده و کلی:
میدانیم هدف از تدریس ریاضی در دوره عمومی بویژه ابتدایی (بیش از 15 درصد جمعیت نیازمند و وابسته کشور), فراهم کردن فرصتهای لازم , در جهت : توانایی درست اندیشیدن , تعقل و تفکر , و خردورزی و آینده نگری و.... فراگیران است .
و میدانیم: ریاضی (درس شیرین حساب و هندسه ) یا ابزار توانایی درست دیدن و درست شنیدن و درست اندیشیدن انسان, از کلام و رفتار و کردار او نبز استخراج میشود. و لذا پیشنهاد می شود.که:
ریاضی یا توانایی شناخت دقیق موقعیت یا مشکل , ویا توانایی تفکر و درک صحیح صورت مساله, و توانایی درست اندیشی وجمع آوری اطلاعات و انتخاب صحیح راه و روش حل مشکل = برابر است با =
تجربه های هدفمند و تکرار در تکرار, ضمن بازیهای هدفمند+
تلاش در درک صحیح واقعه ها و بتدریج واقعیت ها +
درک نظم و قانونمندی و رعایت صبورانه مشکلات +
پرسشگریها و جستجوها و پیگیریها و..., و پرهیز از هر نوع کج روی ها +
دقت در همهء زمینه ها , بویژه در زمینهء انتخاب ها و تصمیم گیری ها +
شادی های حاصل از موفقیت ها و شادی های حاصل از احساس توانمندی ها , و برنامه ریزیها با امید و آینده نگریها +
( همراهی علم و عشق و عمل )
ک - پندنامه های ماندگار و ضروری ,جهت مدیریت ذهن های علاقمند به فرهنگ و ادب کشور عزیز:
(نگذاریم ادبیات ما که آینهءفرهنگ ما هستند کمرنگ شود)
در تکمیل شعار ( پندار نیک , گفتار نیک , کردار نیک )
توجه : سفارش و پیشنهاد دو تن از استادان فرهیخته زبان و ادبیات , بویژه عاشقان گلستان و بوستان سعدی در جهت استفاده صحیح و منطقی از این اشعار ناب اندیشمندان ایران عزیز با عنوان سرود اخلاقی , شعار انسان ساز , و ...از دوران اولیه یادگیری و رشد با آهنگی متناسب مورد استفاده قرار گیرد . اینک مجددا به خلاصه ای از این سرودهای اخلاقی و معنوی و انسانی , جهت انتخاب اشاره می شود :
حکیم فردوسی: حکیم فردوسی تاکید دارد که انسان ضمن یادگیری و رشد در زمینه اخلاقی و سلامت,مورد توجه و رضایت اطرافیان واقع شدن (تشویق ), زمینهء تشویق وشادی و رضایت درونی وی شده واین امر موجب علاقه و انگیزه در ادامه کار و تلاش وجستجوگری ومهارت اندوزی , و تکمیل توانمندی های لازمه زندگی میگردد. و متاسفانه بالعکس, آنگاه که حرکت و فعالیت های آموزشی در جهت حفظ سلامت جامعه نباشد, قطعا در زمینهء غیراخلاقی و مخرب قام گذارده است, وزمینه شکست و خفت و خاری و بالاخره موجب احساس ناتوانی, عقب ماندگی , و ذلت و... خواهد شد. لذا حکیم در این مورد می فرماید:
چو شادی , بکاهد, بکاهد روان = خرد , گردد اندر میان , ناتوان
از آن روز دشمن , به ما چیره گشت = که ما را , روان وخرد تیره گشت
به یزدان , اگر ما , خرد داشتیم = کجا , این سرانجام بد , داشتیم
حکیم ابو علی سینا : تاکیدحکیم ابوعلی سینادر مورد اصول و روشهای آموزش و پرورش اخلاقی و معرفتی :
1 - زیباگویی.
2 - اعتدال در مسیرآموزش( پرهیز ازافراط و تفریط )
3 - تاکید بر روش دوست یابی خردمندانه .
4 - سعی در شناخت نفس و خصوصیات مربوط به خویشتن .
5 - فعالیت و زندگی با استفاده از روش محبت .
6 - الگوبرداری از الگوهای خوب و پسندیده و مفید .
7 - آموزش روشهای پیشگیرانه در بی دقتی و تاکید بر دقت و تدبیر و تفکر و دوراندیشی در زمان انتخاب و تصمیم گیری .
8 - نصیحت و همفکری و مشاوره و همکاری .
9 - توجه به روشهای صحیح تشویق , ترغیب , تنبیه و بازداری .
10 - رقابت سالم , در کارهای نیک و مثبت .
11 - آموزش اتفاق و همکاری و همیاری برای حل مشکلات علمی , اقتصادی , ومالی و.... .
استاد سخن سعدی: سعدی علیه الرحمه, به تاثیر و ماندگاری
فرهنگ اصیل و ناب ایران اسلامی در سیستم آموزش وپرورش , و یادگیری
و رشد قوای ذهنی , و تعالی طرز تفکر و شخصیت , باور دارد. لذا استادانه
هر بیت از شعرهای خود را , چون اندیشمندان (حکیم فردوسی, مولانا و..) , چنان پرمعنی و موزون تنظیم می
کند, که در ایجاد نظم ذهنی و
طرز تفکر و رفتار و گفتار مخاطبین جستجوگر, بویژه از دوران کودکی ,تاثیر مثبت و سازنده ای
داشته باشد.یک نمونه :
دوست نبود , آنکه در نعمت زند = لاف یاری و , برادر خواندگی
دوست آن دانم , که گیرد دست دوست = در پریشان حالی و , درماندگی
ل - توصیه (م سالک ) به همگان :
پدران , مادران و مربیان گرانقدر , وهمه علاقمندان و صبوران و تصمیم گیران و برنامه سازان و امیدواران :
- زندگی , دوختن شادی هاست ,
- و به تن کردن , پیراهن گلدار امید ,
- ذهن ما , باغچه ای ست ,
- گل در آن , باید کاشت ,
- ور نکاری , گل سرخ ,
- علف هرز , در آن می روید .
- گل بکاریم , بیا
- تا مجال علف هرز , فراهم نشود .
....
- زندگانی هنر , روزنه , در تاریکی ست .