تحقیق و تجارب ; نظریات اندیشمندان و صاحب نظران فرهنگ و تمدن اصیل ایرانی-اسلامی بطور خلاصه,همچنین با اشاره مختصر به نظریات پیاژه و اسکینرو..
یادگیری و رشد قوای ذهنی : بررسی یادگیری ورشد قوای ذهنی وعوامل تاثیرگذار آن, درفرهنگ و تمدن چندین هزارساله ایرانی-اسلامی , بامقدمه ای ازخلاصهء نظریات برخی محقیق صاحب نام دنیای امروز :
چارلز داروین (1882-1809):
جان بی- واتسون (1878-1958) و بی اف -اسکینر(1904-1990) :
ژان پیا ژه (1896-1980):
تعامل بین معده و سفره، بصورت تاثیر متقابل ( جذب: نفوذ و تغییر در محیط ، و توانایی حل مشکل و… . و تطابق : احساس ناتوانی و ایجاد تغییر در مها رتها و بازنگری در برداشتهای خود و..) مورد بررسی قرار میگیرد.(رجوع به نظریه های یادگیری هیلگارد, بلوم,و... در آخرین نوشته ها). تحقیقات و تجارب پژوهشگران علوم روانشناسی تکوینی به نتایج زیر باور دارد:
نظریه مراحل رشدقوای ذهنی کودکان ژان پیاژه ، اگرچه با انتقاد روبرو است. ولی بعنوان یک فرایند تربیتی آموزشی قابل توجه مطالعه است. روشهای جدیدتر آزمایش ، کنش های ذهنی نوباوگان و کودکان پیش دبستانی آشکار ساخته است که؛ پیاژه (دانشمند قبل از وی گاتسون میالاره ) استعداد کودکان را کمتر از آنچه که هست ،بر آورد کرده اند. این امر انتظار یادگیری را از کودکان امروزی ، در مدارس ،با سطح علمی بالاتری مورد تایید قرار میدهد. ضمنا یاد آور میشود که، براساس تحقیقات جدید، در هر دهه (هر۱۰ سال) رشد و پیشرفت جامعه و یا مهاجرت به مناطق برخوردار و…حدود ۳ تا ۵ % به میزان هوش بهر نوزادان (نسلهای جدید)، افزوده می شود. با توجه به یافته های جدید، آیا تغییری در برنامه ها و ارزیابی ها و…. کارشنان مسئول ، بویژه در دوره آمادگی و کلاسهای پایه که زیر بنای آموزش دبستانی و ادامه آن در مقاطع بعدی محسوب میشود بوجودآمده است؟
نیم اشاره به فرهنگ ایرانی-اسلامی :
حکیم فردوسی ( 329 -416هجری-قمری برابر940- 1027 میلادی )
حکیم ابوعلی سینا حسین بن عبدالله ( 370 - 428 هجری قمری برابر 980 - 1037 میلادی ):
ابو علی سینا فیلسوف و پزشک و نابغه معروف شرق و اسلام , برپایه بینش های ویژه انسان شناختی و روانشناختی خویش اصول و روش های آموزش و پرورش خاصی را ارائه کرده است , که بطور خلاصه اشاره می شود.
اشاره به برخی از اصول تعلیم و تربیت بطور مختصر :
1 – خودشناسی : و آگاهی بر حالت های قوای نفس و همه زوایای خود , که از مسایل بنیادی شخص محسوب میشود. وتاکید دارد که نخستین امری که بایستی باید در مورد آن به تدبیر پرداخت , چگونگی تربیت و آموزش خویشتن است . زیرا مهمترین و والاترین و نزدیک ترین ارزش , نگرش اساسی به خویشتن و نوسازی و تعالی خویشتن است. بدین گونه ابن سینا خودشناسی وتوجه به خود پروری و مهارت جویی و علم اندوزی را پایه اصلی و اولین گام آموزش و پرورش میداند .
2 – رعایت تفاوتهای فردی : آگاهی و رعایت تفاوتهای فردی و طبیعت و ذوق و سلیقه و کمبودها و... افراد و نوآموزان در برنامه ریزی آموزشی از مسائل مهم وپایه محسوب میشود, که نباید از آن غفلت شود.و بایستی این نوع آمادگی ها و احیانا کمبودهای کودک مورد توجه مربیان قرار بگیرد .
3 – تنظیم صحیح برنامه آموزشی : چنانچه برنامه آموزشی براساس مراحل رشد کودک و جوان تدوین گردد , امکان نتایج مثبت و مفید و ثمر بخش در امر آموزش و پرورش چشمگیر خواهد بود .
4 – آموزش گروهی : این دانشمند معتقد است که آموزش انفرادی اصولا آمیخته با مشکلات و نارسایی هایی خواهد بود, و بایستی آموزش بصورت گروهی وتیمی انجام شود . به ویژه همراهی کودکان زبده و پرورش یافته با آداب نیک و پسندیده تاثیر قابل توجهی خواهد بود و موجب دوری از ملالت و نا امیدی در مسیر و نظام آموزش و پرورش خواهد شد .
5- انتخاب معلم ومربی رفیق : باید گزینش معلم یا مربی خوب و واجد شرایط و مسئولیت پذیر بعنوان دوست صمیمی و آگاه وشایسته باشد . تا امور آموزش و پرورش مسیر صحیح وسلامت خود را از دست ندهد .
ابوعلی سینا حواس را منشاء معلومات انسان میداند. و دنیای احساس انسانی را پیش نیاز تفکر عقلانی وی می شمارد. که البته حس و درک واقعیتها زمینه تعقل و تفکر علمی میباشد، که از این طریق ،بالهای مطمئنی برای پرواز تخیل (خلاقیت و نوآوری) بشری فراهم می آید. همچنانکه کمبود هریک از حواس ، یا بی توجهی به هریک ازحس ها ، ضایعه ای درمسیر کشف و درک واقعیتها، و نقصانی در کسب علم و آگاهی میباشد.
ابن سینا یادگیری رابه دو دسته ء کلی ذهنی و غیر ذهنی تقسیم میکند, و اصولا بر اهمیت آموزش و پرورش در دوران کودکی و خردسالی تاکید دارد, و در شیوه تربیت سفارش میکند که , مربی باید نرمی و سختی , تشویق و ترهیب را به هم بیامیزد, و تاکید داردکه آموزش یعنی ایجاد دگرگونی و تغییر و تحول در فراگیر از حالت جهالت به حالتی که موجب رشد عقلی و تفکر وی شود.
عوامل مؤثردر یادگیری : یادگیری یکی از پراهمیت ترین مسائل در آموزش و پرورش میباشد.جون هرنتیجه تربیتی و رشد, بدون یادگیری محقق نمی شود. و دراین مورد تاکید شده است , هر یادگیری انسان در صورتی موفق خواهد بود که برشناخت اطمینان بخش وقابل قبول استوار باشد.
مفهوم یادگیری ورابطه آن با یادآوری و یادآیی : یادگیری در زبان فارسی بمعنی آموختن و تعلم است, ودر دو معنی بکار می رود. نخست به معنی عام , یعنی دانستن مطلبی که پیش از این برای یادگیرنده ناآشنا و نادانسته بوده است , اعم از اینکه دیگران از آن موضوع یا مهارت آگاه بوده اند و یا آنها هم از موضوع ناآگاه بوده باشند.
همچنانکه اشاره شد, ابن سینا یادگیری رادو به دسته یادگیری های ذهنی و یادگیری های غیرذهنی تقسیم میکند و یادگیریهای ذهنی را حاصل گزاره هایی میداند که میتواند منجر به اعتقادرای و یا امکان تصویر سازی تازه و نوپردازی های (تخیل همراه تفکر و نوآوری و خلاقیت) مورد نیاز بشود. در فرایند آموزش وپروش قوای ذهنی, دو نفر فراده (مربی) وفراگیر(نوآموز) حضور دارند. ولی ممکن است در این فرایند یک نفر (فراگیر) به تنهایی هر دو نقش را بر عهده داشته باشد.
یادگیر های ذهنی: یادگیری های ذهنی یا همراه بادرک وفهم (فهمیدنی ها) و یا یادگیری از طریق حدس وگمان حاصل میشود . یادگیری فهمی آنگاه که فراگیر(متعلم) بادرک وفهم مطالب و مفاهیم مورد نظر مربی را, از طریق شیوه تدریس فراده (معلم) و با موفقیت می آموزد. یادگیری فکری آن است که یادگیرنده با استفاده از استدلال قیاسی یا استقرایی و بکمک دلیل و برهان به نتیجه هایی می رسد و مفاهیم جدید را می آموزد. ودر یادگیری حدسی یادگیرنده بکمک حدس و گمان و بدون نیاز به استدلال, به درک و فهم مطلب جدید دست می یابد.
یادگیری های غیرذهنی: آموزش و پرورش غیرذهنی حاصل گزاره نیست, این نوع آموزش انواعی دارد. مانند آموزش صناعی و تلقینی و حسی . آموزش صناعی یاهمان آموزش مهارت های هنری و صنعتی و اجرایی که در آن تجربه و تمرین کارآیی و اهمیت خاص خود را به نمایش می گذارد. دراین نوع یادگیری عمل و تجربه ( فعالیت های جسمی و ذهنی و تکرار زمینه تفکر شناختی ) نقش اصلی را ایفا می کند. تعلیم یا آموزش تلقینی آن نوع یادگیری است که یادگیرنده با تلقین مربیان خود مطالبی را ( مانند زبان و لهجه گفتاری و شعر و...) می آموزد. آموزش یا تعلیم حسی نیز به یادگیری هایی گفته می شود که, یادگیرنده از راه مشاهده و حواس خود دیداری , و لامسه ( کشف و شهودی = مکاشفه ای) به درک مهارت یا دانش جدید دست می آبد.
استفاده درست و متناسب ازشنیدنی ها و دیدنی ها در تکمیل اندوخته های ذهنی و تجربی، و گسترش حافظه های سمعی و بصری، و همچنین کارآیی آنها در یادگیریهای بعدی، نقش عمده ای ایفا میکند.
مختصر اینکه ابن سینا یادگیری را , فهمیدن و دانستن چیزی , مفهومی و مهارتی میداند که برای یادگیرنده نادانسته و ناآشنا بوده و برای ذهن او تازگی داشته باشد. خواه دیگران از آن اطلاع داشته ویا آنها هم هیچ اطلاعی از آن نداشته باشند. وهمچنین خواه این مهارت و علم و آگاهی جدید به کمک والدین و مربیان آموخته شود و خواه خود فرد مسقیما آنرا کشف و یادگرفته باشد, که نوعی خودآموزی محسوب میشود.
ضمنا حکیم درمسیریادگیری و رشد به دو عامل یادآیی ( ذکر ) که فردمطلبی را که قبلا آموخته ولی پس از مدتی فراموش کرده واینک دوباره و خود به خود به یادش آمده (و زمینه ساز یادآیی و یادگیری مجدد ) است . و (تذکر) یادآوری, این که کسی ( والدین و مربیان و.. )بخواهد با تلاش آگاهانه و برنامه ریزی شده وعمدی چیزی ,مهارتی و علم ودانشی را دوباره به یاد فراگیر بیاورد. ( که البته ذکر در یرخی حیونات وجود دارد, اما تذکر خاص انسان است.)
الف – تعلیم و تربیت دوران پیش از تولد(مرحله نفس نباتی ):
این مرحله از نفس که تابع قوانین حیات به معنای جسمانی است, ناظر بر حفظ حیات جسمانی و بقاع است و بیشتر از هر چیز به موقعیت جنینی در رحم مادر اشاره دارد. دراین دوران که وجود جنین وابسته به وجود مادراست, کلیه حالت های مادر بطور مستقیم یا غیر مستقیم , جنین را تحت تاثیر قرار می دهد.
در واقع به رغم عدم ارتباط مستقیم دستگاه عصبی جنین با مادر , حالت های هیجانی مادر, ازقبیل ترس و دلهره , خشم و اضطراب , و فشارهای مختلف جسمی و روانی , می تواند در عکس العمل هاوجریان رشد جنین تاثیر مثبت و منفی خود را داشته باشد. ( لذا در دوران بارداری آرامش و تعادل و... سفارش شده است.)
ب – تعلیم وتربیت از لحظه تولد تا بلوغ (مرحله نفس حیوانی ):
نفس انسان نخست ( بدو تولد) در مرتبه عقل هیولایی یا استعداد محض (عقل بالقوه = قوه ای که به ارث رسیده ولی به فعلیت نرسیده, بلکه این عقل استعداد تصور و تعقل معقولات را در اختیار دارد) قراردارد. حواس دراین دوران بعنوان فراگیرترین و مؤثرترین ابزار تعامل با محیط و عامل شناخت و معرفت , شامل حواس ظاهری و حواس باطنی است. اولین اموری که برای کودک حاصل میشود از طریق حواس و ادراکات حسی هستند, که مقدمه ای برای ادراکات خیالی و سپس به ادراکات عقلی به شمار می آید. ضروری است آنچه در درجه نخست مورد توجه مربی قرار میگیرد, تعلیم و تربیت صحیح حواس نوزاد باشد. این مرحله رشد بسیار مهم و حیاتی و بسیار طولانی و حساس (از تولد تا بلوغ ) شامل سه رتبه( عقل هیولایی و عقل عملی و عقل نظری) می باشد .که در بخش های دیگر مورد توجه قرار میگیرد.
با تحلیلی حکیم از معنای تعلیم و تعلم ( آموزش و پرورش ) و رابطه آن با یادآوری و یادآیی ارائه کرده وجامع وکامل است ,که میشود گفت , چنین تحلیلی در متون روانشناسی یادگیری معاصر دیده نشده است. بررسی انواع یادگیری ها و فرایندهای آنها در نظریه حکیم نشان میدهد که دست کم سه مرحله (سه سطح) یادگیری برای انسان مورد توجه قرار میگیرد:1– درسطح پائین(عقل هیولائی) . 2- درسطح عالی (عقل عملی). و 3- درسطح اعلی (عقل نظری). که یادگیری مرحله اول (عقل هیولایی = وهم ) مشترک انسان و حیوان می باشد. و یادگیری های مراحل دوم و سوم ( عقل عملی و عقل نظری ) خاص انسان میباشد.و البته نقش اصلی در یادگیری های نوع اول است که زیر بنای یادگیری های سطوح دوم و سوم را فراهم می کند. لذا حساسیت توجه والدین و مربیان به برنامه های آموزشی و پرورشی دوران اول یادگیری مورد سفارش خاص میباشد.
شاید بهتر باشد مراحل یادگیری و رشد کودکان و نوآموزان را براساس مراحل رشد قوای ذهنی و جسمی آنها, این سه سطح یادگیری ( وهم , عقل عملی , وعقل نظری ) را از ساده به مشکل, بصورت زیر خلاصه بیان نمود :
مرحله اول یادگیری مرحله هیولایی, یا وهم : یادگیری و رشد دوران خردسالی( دوران پیش دبستانی ), بکمک وهم (یا شرطی کلاسیک و شرطی فعال . وشرطی زنجیره ای ), و...دانست. (یادگیری بدون چون و چرا و بدون تعقل و تفکر و...). ضمنا چون این دوره از یادگیری و رشد کودک بسیار حساس و تاثیر گذار محسوب میشود,و چنانچه مربی یا والدین از امر آموزش و پرورش صحیح و اخلاقی غفلت کنند , قطعا امکان آموزش های غلط و غیر اخلاقی ( صفات و عادات هیولائی ) جایگزین و موجب آسیب های جدی در مسیر زندگی فردی و اجتماعی میشود.
در تایید اهمیت آموزش و پرورش دوران اولیه بعد از تولد, سعدی علیه الرحمه می فرماید:
خشت اول چون نهد استاد کج = تا ثریا می رود دیوار کج .
ویا حافظ شیرازی نیز می فرماید :
مکن در این چمنم سرزنش بخود رویی = چنان که پرورشم میدهند می رویم
مرحله دوم یادگیری و رشد بکمک عقل عملی : دوران دبستان و یادگیری همراه با تجربه و عمل ( آموزش با روش تدریس فعال ) و پرسش و پاسخ و تفکر و تکرار و یادآوری , جهت درک صحیح وکامل واقعه ها و بتدریج دست یابی به درک واقعیت ها, و در نتیجه دست یابی به تفکر استقرایی و قیاسی و توانایی درست اندیشی و استدلال و... .(یادگیری متکی به تجربه های شخصی یادگیرنده)
مرحله سوم عقل نظری : دوران ورود به تفکر انتزاعی , تفکر و استدلال استقرایی و قیاسی , خرد وخردورزی , وتوانایی خلاقیت و نوآوری در کلیه فعالیت ها و امور زندگی درجهت حل مسائل پیش رو و....
به نظر این دانشمند عقل انسان ( عقل عملی و عقل نظری )دارای دوجنبه نقش آفرینی است . عقل عملی برخلاف عقل نظری مبدا فعل وحرکت و مصدر فعالیتهای گوناگون میباشد,که درجسم و روح ,و در زندگی روزمره انسان دارای تاثیرات مهمی است. و عقل نظری یا قوه عالمه انسان , که در تکمیل یادگیری های دو سطح پیشین و عامل کل دریافتهای انسان ازجهان هستی محسوب میشود.البته عقل انسان بکمک تخیل نیز فعال میشود. کار خیال صورتگری است. تخیل هم به صورت می اندیشد و هم صورت می آفریند. و تاکید دارد که تخیل بدون عقل ,وحشت آفرین است. اما این قدرت تخیل , همه چیز را به تصویر میکشد.اگر چه آن چیز دیده نشده باشد, ویا آن چیز اصلا وجود خارجی نداشته باشد. عقل صورت را می زداید. عقل مجرد است ,و تخیل این توان را دارد که صورت بیافریند , بطوری که خداوند هرکس , متناسب قدرت تعقل و تفکر و اطلاعات و آگاهی ها , و همچنین قدرت تخیل و صورت پردازی وی میباشد .
نکات مهمی که حکیم در مورد اصول و روشهای آموزش و پرورش اخلاق اشاره دارد, بشرح زیر خلاصه میشود:
1- زیبا گویی و عفت کلام .
2- اعتدال در مسیر آموزش ( پرهیز از افراط و تفریط ).
3- تاکید برروش دوست یابی خردمندانه.
4- شناخت کامل نفس و خصوصیات مبوط (خویشتن).
5- فعالیت و زندگی با استفاده ازروش محبت .
6- روش الگوبرداری از الگوهای خوب و ناب و پسندیده و مفید.
7- آموزش روش های پیشگیرانه در بی دقتی ,و تاکید بردقت در زمان تصمیم گیری و انتخاب درمسیر زندگی و فعالیت.
8- توجه به روش های صحیح تشویق , ترغیب , تنبیه, و بازدارندگی .
9- نصیحت و همفکری و مشاوره و همکاری .
10- رقابت سالم و در کارهای نیک و مثبت .
11- استفاده از تدبیر و تفکر و دوراندیشی در امور مختلف و انتخاب .
12- آموزش اتفاق وهمکاری و همیاری برای حل مسایل علمی , اقتصادی, و مالی و..در اکودکان .
13- آموزش حرفه و صنعتو.. برای کسب درآمد و حل مسایل زندگی از راه سلامت .
14- آموزش روش ازدواج مناسب برای تضمین سلامت جامعه .
15- روش عرفانی و عافانه , یکی از روشهای تربیتی خاص حکیم است که آن را در آثار عرفانی خودمورد توجه قرار داده است.
به وراثت و تفاوتهای فردی در یادگیری (سرآمدها و کودنها ) باور دارد ، و ضمن دو حکا یت به نتایج زیر اشاره می کند:
حساس ترین و مناسبترین سن آموزش و پرورش , رهبری هوش سیال و مادرزادی, در زمینه های مثبت و سازندگی , ودوری از هر گونه کج روی و کج اندیشی و یا هر تیپ و شخصیتی که مورد نظر مربی باشد( پزشک, اقتصادی, حقوف دان, و یا دزد و دروغگو و .... )، به سوی هوش متبلور , را خردسالی و از سنین اولیه زندگی و مهارت جویی میداند، و می فرماید:
وبمنظور تاکیدبر پرورش ابعاد وجودی فراگیران (کودکان و نوجوانان ), به عمل و تجربه و کار و تلاش همه جانبه تاکید میکند, و میفرماید
ویا درمورد اهمیت نقش پذیری و نفوذ عامل تربیت و عوامل محیط ، و همچنین اهمیت دادن به دو حس مهم شنوایی و بینایی انسان ، تا آنجا پیش می رود ،که سفارش می کند:
و اما در مورد روش تدریس استدلالی( رایج ترین روش تدریس در مدارس )، به توانمندی شنونده و آمادگی تعبیر و تفسیر و درک و فهم فراگیران تاکید میکند.(اندیشه ای که وصل به گذشته نباشد (تاکید بر آموخته ها و تجربه های قبلی فراگیر) آینده ای نخواهد داشت.)، و استفاده به جا و به موقع استدلال را، شنونده عاقل , فهمیده و با تجربه باشد، جایز میداند. و برای فرد یا افرادی که آمادگی شنیدن ندارند، و یا توان درک و فهم شنیدنی ها را بدست نیاورده اند، سخن گفتن و استدلال را نه تنها بی فایده می داند، بلکه باری سنگین بر دوش گوینده و شنونده قلمداد میکند.و لذا می فرماید:
و به منظور پیشگیری از هرنوع برداشت غلط، و احیانا خسارتهای ناشی از آن، بر تحقیق وتجربه انسان تاکید فراوان دارد.آنگاه که فرماید :
و یا آنگاه که در مورد تشویق و تنبیه, سفا رش می کند :
و بطور کلی درنظام آموزش و پرورش، سخت گیری هوشمندانه را ,به مصداق( نابرده رنج گنج میسر نمی شود = مزد آن گرفت جان که کار کرد) عامل مثبت و سازنده میداند. و اشاره می کند:
و برای امکانات مطلوب و مثبت محیط آموزشی و پرورشی , اعم از برخورد صحیح والدین و مربیان و... می فرماید: …
وی انسا ن بودن و آدمیت او را، در خردورزی و اندیشیدن وی جستجو می کند. و لذا می فرما ید:
و در مقام توصیه به قبول مسئولیت والدین و مربیان و کارشناسان ، و بویژه طراحان کتب درسی و برنامه ریزان و تدوین کنندگان روشهای تدریس و…،که باید مسئولیت وظا یف , ونوع عملکرد خود را بپذیرند. ضمن حکایتی می فرماید :
- یکی را گفتند: عالم بی عمل به که ماند؟ – گفت : به زنبور بی عسل . ( و آنگا ه می افزاید) :
و آنگاه که هرمسئولی، بهردلیلی، ناتوان از؛ ارائه طرح و اجرا، کنترل و ارزیابی و همچنین ناتوان از بازنگری , تغییر و نوآوری، جهت رفع اشکالات بمنظور پیشرفت طرح و حل مشکلات آموزشی باشد، ضمن حکایتی به این نتیجه میرسد،که:
پژوهشگران معتقدند ؛ شیخ اجل سعدی آن چنان می زیست که، آن چنان , می اندیشید. وی می اندیشید که: